ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

نتیجه

- خوب گوش شیطون کر و چشمش کور و پاش لنگ.....دیگه آخرای کارای معروف به خونه تکونی رو دارم تجربه میکنم.یه کمی شستشو مونده و اتوی یه پرده آویزون نشده و مرتب کردن کتابخونه ...

مابقی کارها تموم شده به لطف ایفای نقش کوزت توسط بنده بمدت 2 روز آخر هفته در منزل اونم دست تنها چون همسری کارای شرکتشو توی دست داره و در منزل مامانش خودشو قرنطینه کرده! 

جاتون خالی خونه از تمیزی برق افتاده

- امروز باید برم خیاطی و ببینم کدوم سفارش آماده است.یه کت بلند با رنگ هندونه ای -یه شلوار مشکی  و یه مانتوی کتون قهوه ای .جنس این سه تا پارچه مختلف رو خیلی دوست دارم. 

- و اممممما....بهترین و شیرین ترین خبری هم که امروز دریافت کردم اومدن خواهری عزیزمه که هرچند خودش تنها میاد و یکی دو روز بعد از عید احتمالا برسه ولی بسیار بسیار عالیه

- هرچند برنامه سفر عید تا الان با پیشنهادهای مختلف تعیین تکلیف نشده و البته دیگه سفر خارجی نیست (با این هزینه های الکی گرون) ولی شمال یا جنوب رفتنش بخاطر اینکه من نهایتا میتونم  1 هفته برنامه کاریمو خالی کنم هنوز مشخص نشده .البته موندن در کنار خواهری اگه اون مایل به همراهی با ما نباشه نعمت بزرگیه که ارزش چشم پوشی از سفر رو برای ما داره.....سفراتون خوش از همین حالا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد