البته که سفر خاصی نرفتیم.چون رییس محترم خعلی براشون سخت اومد که با مرخصی من موافقت کنن و بنده هم بدم اومد با اون شکل موافقت اجباری ایشون مرخصی بگیرم لذا خرم و شادان چهارشنبه رو رفتم و برای دو روز باقیمونده یه سفر کوچولو رفتیم.در اینجور مواقع میگم: زند باد زنان بلاشاغل
بعد هم اون خونه ای رو که یکی دو ساله دنبال خریدش بودیم دیدیم که این بار چنگی بدلمون نزد.متراژ بالاش هم قیمتشو حسابی برده بود بالا.یعنی میشد با صرف هزینه دوسوم همون منطقه ها با متراژ کمتر خرید که نیاز داره با صرف وقت و انرژی بگردیم تا بیابیم.
انشاا... یه خونه مناسب و عالی پیدا کنید
راستش فاکتورهایی که ادم بهشون فکر میکنه چندتایی هستن:مکن مدرسه دخترک-محل کار خودم و همسری-خوش مسیر بودن-شلوغ نبودن محیط و دردسترس بودن نیازهای اولیه و ... توانایی مالی که از همه مهمتره.ایناس که کارو سخت میکنه