ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

سلام امام رضا...

من اومدم تا توی حرم امنت تمام دغدغه هامو به آتیش بکشم و با دل آروم برگردم 

سالها بود نیومده بودم 

اومدم نشستم راه رفتم نماز خوندم و از غذای پربرکتت خوردم  

 نگاه کردم به در و دیوار خونه ات...به گنبد طلایی و ایوونهای منظم و زیبات  

به کبوترای پرپرزنونت که توی حرمت لونه دارن 

این بار اصلا دلم نخواست که یه جای دیگه هم برم فقط و فقط حرم...چون این آرومم میکرد و تسکینم میداد.  

زیارت نامه و نماز خوندم  

می ایستادم روبروی ضریحت همونجا که برای لمسش به تصور اینکه بهت نزدیکتر میشن،سرودست میشکنن... 

میخواستم منم جزء لیست کسانی قرار بدی که بهشون لطف و مرحمت داری 

... 

برگشتم 

با دلی مطمئن و آروم 

اما نمیدونستم سرمایه عمری تلاش و فعالیت و کار و زحمتم با دست خودم توی دست کسی قرار میگیره که دور از خواسته و اطلاع من تصمیمی برام میگیره که برخلاف میل و صلاح منه و اصرار داره منم بذارم کارها روی برنامه اون بره جلو... 

و خدا میدونه چه جهنمی برام درست میشه و اطرافیانم  هم چقدر اذیت خواهندشد 

کاربجایی میرسه که باید باآرامش و وسواس و دقت خاص بهش بفهمونم شرایط بوجود اومده مطابق میل من نیست و باید اون مبلغ قابل توجه به من برگرده ولی افسوس... 

میگه اون مبلغ قابل برگشت نیست... روش معامله جوش خورده...

حال من و ما قابل توصیف نیست.از خودم بدم میاد که چرا خودمو ندیده گرفتم و به یک نفر دیگه غیر از خودم اعتماد بیهوده کردم و حالا باید دنبال سرمایه ام بدوم و بهش نرسم 

داغونم... دیگه بیش از اون کاری نمیشه کرد 

قراره با فروش یه ملک که طبعا اصراری به فروش فوریش نیست سرمایه من برگرده...تاریخش معلوم نیست... 

اگه تا اون وقت قیمت مسکن بره بالا و من دیگه صاحب اون خونه قبلیم هم نتونم بشم...  

اگه اون پول تا مدت نامعلومی دستم نرسه و دیگه نشه باهاش کاری کرد و ضرر رو جبران کرد.... 

اگه...اگه ...همه اینها داره عذابم میده 

امام رضا میشه برام دعا کنی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
ساینا چهارشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:46 ق.ظ

زیارت قبول عزیزم..
چه بد شده قضیه
گنگ نوشتی اما خوب ایشالله ضررش جبران شه

ممنونم عزیزم.خودمم هنوز گیجم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد