بالاخره این دل من نذاشت بیکار بمونم و ننویسم.دوباره شروع کردم و این بار با بلاگ اسکای.
هر وقت فرصت کنم میام و بروز میکنم که محتواش از دلم باشه که بر دل بشینه نه به اجبار اینکه بالاخره اینجا باید چیزی نوشت.
یک زنم.همسرم و مادرم.شاغلم طوریکه هر روز باید بخشی از زمان وانرژی و زندگیمو بمدت چند ساعت فیکس بهش اختصاص بدم.
راضیم اما گهگاه تندبادی به زندگی میوزه و منو با خودش میبره به یه جاهای دور که دوست دارم با خودم تنها باشم و خلوت کنم و گریزی بزنم به عقب و ببینم چی شد به اینجا رسیدم.
اینجا میخوام از دغدغه هام بگم.از آرزوهام.از خوشیها و گله ها و شکایتها.حرفهایی که شنونده ای براش ندارم که یا بطور فیزیکی نیست یا اگه هست نمیشنوه و یا نمیخواد بشنوه.
منم انسانم.پس حرف میزنم.با من باشید