ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

۵ شنبه آبادانی

آی دلم میسوزه از اون چکمه های خوشگل لژدار پاشنه بلند جیر  با تزئینات  جیگیلی شون نخریدم یا از اون کفشای فشن پاشنه این هوایی با مدلهای خاص . از شما چه پنهون بسکه خسته بودم و بیحوصله امتحان کردن کفش و شلوغی فراوون بازار مرکزی آبادان در تعطیلات هفته گذشته و دغدغه دخترک خواب توی ماشین و گذران سریع زمان ولم نمیکرد ..یادش بخیر 5 شنبه اون هفته آبادان بودیم.هرچند از ماهی خوشمزه جنوب برای ناهار بخاطر از دست دادن زمان محروم شده بودیم و برای شام هم  اصلا ماهی سرو نمیکردن و بنده برای اولین بار طعم فلافل اونجا رو چشیدم از سر ناچاری و همسری کلی از این وضع ناراضی بود و من هی میخندیدم که مهم نیست و فرداش خواهری و شوهرش با بهترین ماهیهای سفارشی  پذیرامون شدن

خلاصه که موندیم توی حسرت که کاش دخترک اون خواب عمیق 5 ساعته تا شب رو تخفیف میداد و همسری مجبور نمیشد بمونه توی ماشین در کنارش و البته قاچاقی اونم بخوابه و منم تنها بمونم توی این شلوغی بازار که با وجود خرت و پرتهایی که خریدم حسرت اون چمکه های نصف قیمت  که میشد دو تا رو به قیمت یک جفت خرید و خیلی چیزای دیگه بدلم نمونه

طفلک همسری که اشتیاق منو دیده بود از تنوع بازار بهم پیشنهاد شب موندن توی آبادان را داد که فردا سرفرصت از خجالت بازار دربیام ومنم بهونه برگشت به اهواز رو داشتم که شرمنده میزبان نشیم.قرار شد فردا برگردیم آبادان که البته عملی نشد با وجود خستگی و دیرخوابیدن و رسیدگی به دخترک که اولویت اول ماست برای همیشه.

پ.ن: برای چندمین بار بود به آبادان میرفتم ولی هیچ وقت این تنوع اجناس رو ندیده بودم

تولدت مبارک

تولدت مبارک فرشته کوچولوی سه ساله زندگی ما

از ته دل دوستت داریم تا ابد و امیدواریم با شروع یک سال جدید در زندگیت و کلی تغییر و تحول که در تو خواهیم دید پدر و مادر خوبی برات باشیم و  به نحو احسن از عهده وظایفمون بربیائیم

تمام معنی زندگی ما شده ای و ساعتی بی تو بودن برامون واقعا معنا نداره.

تولدت مبارک