ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

فرشته کنار من

دلم میسوزه برای تمام روزها و ساعتهایی که با بیرحمی و در برابرش تحمل و صبر سپری میشن. 

تمام ساعاتی که میتونن با حضور یه فرشته مهربون که نمیدونم به چه حساب به این خونه پا گذاشته و رنگ و لعاب میده به این زندگی...پررنگ و پر از مزه مزه کردن شیرینی حضورش باشن تلخ و سیا ه وخاکستری میشن. 

ساعاتی که دلت میخواد از طول عمرت بهرقیمتی حذفشون کنی حتی به قیمت گزاف وقف خودت .  

و با جون و دل قیمت رو میپردازی که فرشته زندگیت غم به دلش و اشک به چشمش نشینه یه وقت. 

فرشته من ببخش که دیگه نتونستم گریه نکنم. ببخش اون چشمای عمیق و زیبا که هیچ وقت نفهمیدم وقتی غرق دنیای توشون شدم منو به کجاها بردن و جه چیزها نشونم دادن رو دنبال خودم نگران و دلواپس کشوندم و تو هی دنبال چشمای من میگشتی که ... داری گریه میکنی؟! 

فرشته من اشکی بود و ریخته شد و غم درونم رو شست. 

 من با تو خوشبختم.من با تو دارم زندگی میکنم همینجا در حریم نفسهای گرمت

نظرات 3 + ارسال نظر
.. سه‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:59 ق.ظ

آن ماه که گفتی ملک رحمانست

این بار اگرش نگه کنی شیطانست

شیلا مامان رومینا چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:55 ب.ظ

چشمهات رو اشکی نبینم آرامیسم ، الهی که خدا تو رو و اون فرشته نازنینت با اون چشمهای آهوییش سالم و سربلند حفظ
کنه. می بینی دختر چه موهبتی هست؟ می بینی وقتی ناراحتی چطور میاد موهات رو از صورتت کنار میزنه که مطمئن بشه داری گریه نمیکنی و اگه خدای نکرده یه قطره اشک بریزه
بغلت میکنه هم پای تو گریه میکنه؟ الهی که آهوی زیبات همیشه در کنارت سالم باشه عزیزم این روزها هم میگذره
صبر داشته باش

واقعا...

شیلا مامان رومینا چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 02:00 ب.ظ

اینستا داری؟

بله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد