ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

تسویه

دیروز در یک اقدام انتحاری رفتم سروقت دکترم و باهاش تسویه کردم. 

من اصلا نمیتونم و دلیلی نداره که اجازه بدم کسی زرنگ بازی دربیاره و منو بحالت انتظار نگهداره چون خودم همیشه با دیگران با ارزش و احترام رفتار میکنم چنین چیزی رو نمیتونم بپذیرم درمورد خودم قضیه برعکس باشه. 

ولی دیروز حال بسیار بدی داشتم و کلی اعصابم بهم ریخت بابت این مسئله 

دلیل کار دیروزم که در عین اینکه رژیم خوبی دکتر بهم داده بود و من موفق شده بودم در ۳ هفته ۴ کیلو کم کنم اینها بود: 

- تراول ۵۰ هزارتومانی رو که دادم و به منشی گفتم شما دو جلسه پیش بردارید هیچی پس نداد و گفت خانم دکتر گفته کل مبلغ رو بردارم!!!(منشی گفته بود بعضیا این مبلغ رو میدن بعضیا هم هربار هزینه برنامه بعدی رو و من شنیدم که روال خیلی جاها هم همینه)  

- وعده دادن ۲-۳ روز طول میکشه برنامه من آماده بشه در حالی که در طول ۱ ماه و نیم من فقط ۱ برنامه دریافت کرده بودم و دیروز بخاطر اینکه گفته بودم میخوام تسویه کنم خانم دکتر گفت اتفاقا امشب میخوام برنامه شما را آماده کنم.(آره جون خودت!) 

- کلی توضیح داد برام و وقتم رو گرفت و وقتی همه صحبتهای منشی رو رد کرد و گفت من سرم خیلی شلوغه و نمیرسم زودتر برنامه شما را آماده کنم وهمون قبلی رو ادامه بدین.... بنده هم گفتم ترجیح میدم با این صحبتهای ردوبدل شده دیگه درخصوص رژیمم مزاحم شما نشم و تمام. 

 

لذا اعصابم رو نجات دادم.انگار مجبور بودم پول بدم و وقت بذارم و خوردنم رو کنترل کنم ُ این چیزها رو هم تحمل کنم.ولله...

زمین خوردن

صبح که داشتم میومدم سرکار بخاط پیاده روی تند و سریعی که باید داشته باشم تا از همون چند دقیقه هم استفاده کنم پام گرفت به لبه جدول و تعادلم رو ازدست دادم.واقعا خدا بهم رحم کرد که با کف دو دست اومدم روی آسفالت.هرچند بعد ازحدود ۱ ساعت هنوز دستام و سرزانوهام سوزش  دارن ولی خداروشکر که این بار کار به عکس و ادامه ماجرا نکشید. 

 

۲ سال پیش روی سزامیک لیز زمین خوردم و کتفم در رفت و رباطم پاره شد 

امسال هم توی کیش زمین خوردم و پام شکست و تاندوم کشیده شد و .... 

سرتون درد نیارم اول صبحی 

نتیجه +

و اما... دو هفته اول رژیم تموم شد اونم با نتیجه مثبت.اما دکترم گفت اصلا نباید خودتو تا دو هفته دیگه وزن کنی چون کاهش وزن یه امید کاذب میده که ناخنکها شروع بشه و اگر هم کاهش مناسب نباشه که کلا ناامید میشم.و من این حرفو قبول دارم. 

میشه گفت الان دیگه عادت کرده ام و با مطالعه کالریها جدولی با خودم دارم  که میتونم خوراکیهای دلخواه رو جایگزین کنم.خلاصه که نهضت ادامه داره...