مو...

دو سه روز پیش توی آشپزخونه مامانم یهو متوجه شدم نوک موهام موخوره زده انگار.چه حالی شدم من خدا میدونه ! یادم نمیاد موهای من روزی موخوره زده باشه.با این توجهی که درحال حاضر به موهام دارم،شستشو با شامپوهای خوب مثل داو و ماسک مو و سشوار و اتوی کمتر و برس کشیدن چند بار در روز قاعدتا نباید اینطور میشد.البته مدتی بود با این تقویتها بازم  روی موهام بعد از حمام کمی وز میشد و نمیشد رهاشون کرد 

خوب من بخاطر رعایت برنامه غذاییم چربی رو کمتر از اطرافیانم استفاده میکنم و این روی پوست و موی من اثر گذاشته. البته من تقصیر رو گردن رنگ مویی که این نه ماه استفاده کردم هم میندازم(کیف میکنین صرفه جوییو!آخه من معمولا منهای 3-4 بار رنگ مو رو از ریشه های دراومده شارژ میکردم روی تم موهام.ترکیب جالبی میشه ماهاگونی متوسط روی زمینه موم) 

حتی ریزش الان موهام میتونسته از رنگ موم باشه 

خلاصه که دیروز رفتیم و موهامون سپردیم به قیچی آرایشگری که تابحال کوتاهیشو تجربه نکرده بودم ولی سابقه داره.دیدم به جای تقسیم بندی متداول دورتادور موهارو به اندازه 4-5 سانت قیچی زد و بعد هم از لایه های بالایی سرم شروع کرد به پیتاژ.بعد از یه براشینگ توپ پ پ پدیدم نه...نتیجه راضی کننده است 

راضیم.بهم میاد. 

همونجا هم تصمیم گرفتم عروسی بعدی عمرا اجازه بدم از این گیرهای سر مشکی بکوبن توی مغز سرم و موهامو با کش طوری ببندن که فکر کنم الانه است دسته موهام از کف کله من بیاد توی دستاشون و کله ام درد بگیره و .... 

همین مدلهای سبک و باز و راحت مخصوصا توی تابستون خیلی خیلی دلچسب تره و آدم رو شادابتر هم نشون میده.به جون شما...