ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ماشین

- اونقدر بابت سیستم جدیدی که توی اداره مون اومده درگیرم و  بد ساپورت میشم  

و اونقدر فیلدهای کاریم زیاد و وقت گیر شده و مراجع حضوری و تلفنی دارم  

و اونقدر از تفریح و ورزش و علایقم فاصله گرفته ام  

و اونقدر همسری بابت کارهای اضافه اخیرش بعضی وقتها خوش اخلاق شده و قابل تحمل!!!(یادتون باشه اعتراضی نکردم ها!) 

که اگه یک ماه برم سفر  و دور از همه چیز باشم میدونم چیزی عوض نخواهد شد. 

- بالاخره همسری قصد داره بخاطر راحتی از آژانس گرفتن واسه برگشت دخترک از مهد جهت راحتی بنده و دخترک و استقلال ساعتهای بعداز ظهرمون که مثلا هی منتظر نشینم توی خونه تا بیاد و بریم خرید کنیم یا با دخترم بتونم دوری بزنم و بعضی کارامو انجام بدم........م 

فهمیدین دیگه نه؟ 

آفرین به این هوش سرشار.... همسری میخوان دست به خرید یک دستگاه ماشین بزنن برای ما .

البته برنامه بهتری مدنظر داره که نتیجه اش میشه  زانتیای ناقابل خودشو من بردارم .حالا فکر نکنین من خیلی برام مهمه ولی راحتی و ایمنی برای من و دخترم اولین و آخرین پارامتر تصمیم گیریه خوب! 

بی زحمت یه مقدار انرژی مثبت در حد چندین ژول این طرفا بفرستین بلکه خدایاری کنه ایشون ماشین دلخواهشونو بخرن و نقشه ها درست از آب دربیاد وگرنه باید به همین ماشین چینی فعلی رضایت بدم که هیچ رقمه به راحتی و اطمینان زانتیا نخواهد بود.

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ http://www.lost-love1.blogsky.com/

سلام دوست عزیز
پست های خوشکلی داری

پوپک سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:29 ب.ظ http://poopaksahra.blogfa.com

به به جناب شوهر ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد