ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

جشن

سخت درگیرودار برنامه جشن خواهری هستیم.یه جشن شیک و با شکوه که به اصرار خانواده همسرش میخواد برگزار بشه چون خود عروس و داماد برنامه ماه عسل دارن و مایل به این جشنهای فامیلی نبودن ولی خوب چاره ای نیست و اونها میخوان این جشن رو بگیرن

لذا پیدا کردن تالار یا باغ مناسب و شیک و مطابق با سلیقه مون کاری بس شاقه اونم وقتی که با تاریخ توافق شده بخواد همخونی داشته باشه.

بقیه چیزها هم مثل رزرو آرایشگاهی که از کارش اطمینان داشته باشی، سرویس طلا و جواهر و حلقه و لباس و کفش و ... هم که هرکدوم پروژه ایه واسه خودش.این وسط فقط لباس عروس خانم حاضره که هنوز پرو نکرده ولی تا قسمتی خیالمون راحته

بهرحال عروسی هم کار بزرگیه ها!

چرا

دارم فکر میکنم مدتهاست چقدر خودم رو گرفتار اجبارها و بایدها کرده ام و به خودم و دلم بی توجه بوده ام. 

راستی چقدرررررر من بدهکار خودم هستم 

دیشب دخترکم میگفت خاک عالم بر سرم مامان! از بس نمیذارم زود بخوابی و خستگیت بره 

 و من از یکطرف داشتم ذوق مرگ میشدم که این دختر کی این قدر بزرگ شده که عین بزرگا حرف میزنه و از یک طرف در درونم زار زدم که چرا من اینطور برخورد کرده ام  که بچه خودش را بدهکار من بداند 

مادری خیلی سخته... خیلی سخت... دارم با خودم فکر میکنم از نظر خودم من که مادربودن را با تمام وجودم دارم اجرا میکنم و از هیچ کاری فاکتور نمیگیرم و برای خودم از تفریح و راحتی و بدلخواه بودن هیچ قائلم

پس چرا طرفین معادله ام جور درنمی آید؟ 

چرا دخترک این حرفها را میزند؟ 

چرا من با حرف زدن با یک دوست قدیمی راحت طلب و بی اعتنا به تغذیه خانواده و مسئولیتهای پخت و پز و سروسامون دادن به خونه و زندگی به فکر میروم که نکند اشتباه را من مرتکب شده ام که خودم را فراموش کرده ام. 

چرا  او راحت میخندد و از ۵۰ کلمه صحبتش ۳۰-۴۰ تا مزه شادی و خنده دارد

چرا  

چرا ؟

مازیار فلاحی دمت گرم!

ای ول مازیار عزیز با این برنامه اخیرت جاتو بیشتر بازکردی توی دلمون 

حسابی دوستت داریم 

انصافا مازیار هم صدای گرمی و منحصر بفردی داره هم شعرهای قشنگی توی ترانه هاش اجرا میکنه و هم آهنگهای دلنوازی اونو همراهی میکنن و این یعنی آخرشهههههههه 

 

فکر کنم اینجا وقتیه که میگن:دمت گرم!