ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

شمارش معکوس

خوب دیگه روزهای باقیمونده تا عروسی خواهری به عدد ۱ رسید 

فردا مراسم عقد و عروسیشون برگزار میشه 

وای که چقدر کار هست حتی برای مراسمی که میخوای با امار پایین تر از انتظار برگزار بشه و چقدر هزینه ها بالا رفته... 

 و من چقدر غصه دخترها و پسرهای در شرف ازدواج رو میخورم.کاش میشد از تمام مراسم اضافی فاکتور گرفت... 

بهرحال خواهش میکنم برای ما کلی دعا و انرژی مثبت حواله کنین که همه چیز بخوبی و خوشی برگزار بشه و عروس و داماد رو بفرستیم سرخونه و زندگیشون .احتمالا تا آخر هفته به خونه خودشون  خواهند رسید. 

جای خواهری بعدش خیلی خالی خواهد بود برامون

نتیجه مسافرت

خوب ... ما رفتیم و برگشتیم.بهمین سادگی....بهمین خوشمزگی....انگار میخوام ماکارونی بپزم 

البته بهمین راحتی و خوشمزگی نبود که ...

بالاخره سفر زحمت داره ...خستگی داره ...گرمای در حد پختن داره...مهمتر از همه خرج داره این هوا... برای اولین بار بود که سه نفره برای بلیت دوسره کیش بالای هشتصد پیاده شدیم  

یکی از قسمتهای جذاب سفر خریده...این دیگه عادت طبیعی هر مسافرته ...اونم جایی که پر از مراکز خرید و فروشگاههای سرد و مطبوعه توی هوای سوزان اونجا... 

البته جونم براتون بگه که من زیاد قصد خرید نداشتم ولی خوب دیگه پیش اومد... 

 موجودی کارت بنده کلهم به فنا رفت و همسری به دادمون رسید و ماشین رو که از پارکینگ درآوردیم و بارها رو جادادیم دیدیم خودمون بیرون ماشین می مونیم باستثنای راننده که هیچ دیدی از پشت سرش و شیشه عقب نداشت کلاٌ. 

بله یگه ...من پشت دستمو داغ میکنم که دیگه خرید نکنم.باور کنین به جون...