ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

ما به هم محتاجیم

تا می توانید لبخند بزنید

اولین اقدام برای اومدن عید

فکر کنم اولین کار من برای تحویل گرفتن سال جدید خرید مقداری گوشت قرمز و چرخ کردن و بسته بندی و جا دادن در فریزر بود که دیشب انجام شد.  

اوهوم  

راستش تمامی موجودی گوشت چرخ کرده تموم شده بود دیگه و باید میخریدم.میدونین که چقدر وجود این ماده در منزل مهمه برای آشپزی سریع السیر

پس به این ترتیب منم وارد فاز کارای مربوط به عید شدم نه؟! 

می مردم اگه اسم من از همین حالا توی لیست افراد در تکاپوی اومدن عید ثبت نمیشد. هاهاهاها....

؟!

از دیشب یه چیزی همش جلوی روی من رژه میره و اون چیز یک علامت سوال گنده است بهمراه یک علامت تعجب طویل. 

چرا؟ 

الان میگم 

من نمیدونم چرا همسری برای منزل مادرشون یه مبلمان ۸و نیم میلیونی رو راحت میخرن عین آب خوردن ولی اگه بنده بخوام به وسایل و لوازم خونه چیزی اضافه کنم (مثل تابلو فرشای پارسال) 

این مکالمه ادا میشه : 

من مایل به خرید فلان چیز نیستم. یا از این چیزا خوشم نمیاد

و  بلافاصله بهم یادآوری میشه تو که خودت مستقلی و درآمد داری اگه خوشت اومده خوب بگیر. خودت که میتونی. 

حالا فهمیدین؟ 

 

هدیه

هدیه دادن و گرفتن برای مناسبتها برام خوشاینده.خیلی از آقایون یا واقعا خودشون همین حس رو دارن که هدیه میدن یا بخاطر خوشحال کردن طرف مقابلشون این کارو میکن هر چند خودشون اهلش نباشن و به مناسبت برای هدیه دادن اعتقادی نداشته باشن

همسر ما هم از دسته دوم بشمار میره و معتقده هدیه دادن مناسبت نمیخواد و اصلا مناسبت معنا و قشنگی کار رو از بین میبره.بی مناسبت محبت کردن اینجوری خیلی باارزشه

ولی توی خانواده ما این یه رسمه که همیشه رعایت میشه.مثلا برای تولد هر کدوم حتی اگه جشنی برگزار نشه هدیه ها ردوبدل میشه.کاملا برعکس خونواده همسر که تا جشن نگیری و مهمونی اساسی پر و پیمون شام ندی(مثلا عین یه عروسی با حضور پررنگ بزرگ و کوچیک و  پیر و جوون) حتی کادو برای نوه عزیز!(دخترک ما) هم وجود نداره علیرغم سوغاتها و هدیه های همیشگی که از طرف ما ارائه میشه!

فقط خداروشکر که ما چشممون به دست کسی نیست

اینو گفتم که بگم مناسبتهای دیگه غیر از تولد مثل  ولنتاین و عیدی و ... شامل این دسته میشن که همسری خودشو مجاب به هدیه دادن برای من نمیدونه.تولد رو دیگه بخاطر من رعایت میکنه

ولی امسال خیلی خوش بحالم شده چون کادوی تولدم سفر به دیار خواهری بود و انصافا چسبید و ولنتاین هم هرچند خواستیم غربزده نباشیم نشد و همسری یه کار خداو بنده پسندانه کرد و اونم خرید گوشی جدید iphone 5 برای بنده بود که دیگه با این همه هزینه اصلا توقع نداشتم و راستش خودم دستم برای خریدش نمیرفت و از خریدش منصرف شده بودم.بهرحال سورپرایز شدیم اساسی و اونم خیلی چسبید دیگه

پ.ن (با پررویی):با کمال تواضع فقط اینو بگم نمیدونم از امسال به بعد کادوی ولنتاین رو هم مثل تولد منتظر باشم و اینو هم همسری هرسال مدنظر داره یا فقط امسال بوده .هاهاها

بهرحال خدارو شکر و همسری عزیز ازت ممنونم!