-
پیشرفت فیزیکی پروژه هام
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 11:40
چند روزیه که درگیر چندین پروژه مهم از بخش خانه داری میباشیم که عبارتند از : - خریداری چندین کیلو شوید و پاک کردن و شستشو و دو قسمت کردن یکی برای خرد کردن پلویی و سوپ و کوکو و دیگری خشک نمودن و نگهداری طویل المدت که قسمت دوم در حال انجام است. - خریداری چندین کیلو آلوی سیاه مرغوب برای تهیه لواشک خوشمزه خانگی.البته این...
-
استخاره
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 12:39
میگه : دیدی چقدر استخاره های حاج فلانی در قم راسته؟ من که خیلی بهش اعتقاد دارم! من: (انگار خیلی اهل استخاره ام من یا انگار خیلی اون حاج فلانی معروفه که من باید بشناسمش)میگم:من هیچ وقت برای انجام کارهام استخاره نمیکنم. میگه : آره خوب منم اینکار و نمیکنم.دفعه اولم بود! آخه دروغ این هوا.......
-
همدردی
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 11:38
اینقدر دلم سوخت یکی از همکارا نی نی تودلی 6 ماهشو از دست داد.واقعا متاسف شدم براش.امروز میرم دیدنش.خدا برای هیچکس نصیب نکنه.خیلی سخته
-
اندر فواید روزه داری
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 09:24
یعنی اینقدر زیاد نخوردن اونم مثلا یک هفته روی ظاهر و فیزیک فرد تاثیر داره .منظورم یکی از همکارامه.خانم کوتاه قد و تپل.دیروز توی کریدور دیدمش مانتوش گشاد شده بود براش و حسابی جمع تر شده بود. حالا باز خوش بحالش.ما که هیچ چ چ تغییری نمیکنیم با این روزه داری !
-
تغییر چیدمان
شنبه 15 مردادماه سال 1390 09:32
دیروز در راستای علاقمندی به تغییرات دکوراسیون منزل حالی به خونه دادیم البته به کمک شخص شخیص همسر.باور نمیکردم اینقدر در تغییر روحیه و بزرگ شدن محدوده دید تاثیر داشته باشه. بازم در همین راستا لازمه کمی تغییرات هم در آشپزخونه بدیم و جای یخچال و فریزر و ماشینها و اجاق گاز رو عوض کنیم تا هم این وسایل از خفگی نجات پیدا کنن...
-
رمضان مبارک
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 12:05
- دسسستشون درد نکنه امسال واقعا ساعت کاری ماه رمضونو به طرز کارشناسانه ای تغییر دادن.ساعت ۹ میایم اداره و میشه لااقل سه ساعت بعد از سحر خوابید و جبران کرد. - این غذا درست کردن برام همیشه یه کار بزرگ و غوله!چون همیشه به فکر تغذیه خانواده هستم و دوست دارم زود غذام آماده و سرو بشه و من بتونم بعد از انجام مابقی کارهای...
-
یادداشت بعدی
یکشنبه 9 مردادماه سال 1390 08:13
این روزها افتادم به فکر درمان دکتر که رفتم.بعدش آزمایشگاه.الان هم سونو و ام ار ای باید انجام بدم.یک ساله خودمو رها کردم و بی اعتنا شدم به خودم.اشتباه محض..... چقدر غصه دخترکمو میخورم که این همه وابسته شده به من و دوست داره همه جا دنبالم بیاد و من بعضی وقتا بیحوصله و خسته و درگیر کمبود زمان و عجله برای تموم کردن کارهام...
-
حال این روزها
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 12:42
-
موی کوتاه
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1390 08:01
آی کیف میده بعد از مدتها که قصد کوتاه کردن موهاتو داشته باشی بالاخره این کار رو بکنی! و آخرین طبقه مو ها رو بیاری تا پایین گردن. اونم کلی تغییر مدل و تغییر قیافه داشته باشی! طبعا برای بهترشدن روحیه موثره.میگین نه.امتحان کنین! اه اه چی بود کوچیک بودیم یا هنوز هم خیلی خونواده ها موهای دخترا رو بلند میذارن و این انگار...
-
درد دل
دوشنبه 27 تیرماه سال 1390 12:57
-
خودت گفتی دلت گرفت حرف بزن با هرکسی.بنویس...
شنبه 25 تیرماه سال 1390 13:57
-
دماغ سوخته
یکشنبه 19 تیرماه سال 1390 07:51
باورم نمیشه از تمیز شدن خونه اینقدر خوشحال و سبک باشم.حالا فکر نکنین چه خبر بوده و حتما غیرقابل تحمل بوده.خیلی خونه ها رو دیدم در اون حال ریخت و پاش اندک هم مهمون دعوت میکنن و براشون فرقی هم نداره .اما چیکار کنم من زیادی حساسم به نظم و ترتیب توی خونه در همه حال. کارگرهای سری قبل هم رفته بودن روستاشون زردآلو چینی.خلاصه...
-
واه واه ...چقدر غر میزنم من
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 10:04
این روزها بسی دل نازکم و خسته و درب و داغون و بی حوصله با مشتی کار ناتموم . به لیست بالا کم حافظه شدن رو هم اضافه کنم تا یادم نرفته شدیدا هم دلتنگ روزهای خوب تجرد و آزادی و استقلال خودم هستم هر کی ندونه میگه عجب بیچاره ای هستی لابد شوهره اسیرت کرده و دست وپاتو بسته! نه خیالتون راحت زندگی متاهلی و شاغل بودن و مادربودن...
-
یک روز در دانشگاه شریف
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1390 08:19
صبح زود ... تهران... دیدن استاد سالیان گذشته... گم شدن پایان نامه ای که فروردین ۸۵ تحویل داده بودم و ... حالا مجبور شدم دوباره دو نسخه صحافی شده تحویل بدم و بدوم دنبال نمره ای که چند سال قبل به من داده شده بود.یه چیز مسخره.... اما... یادآوری خاطرات سالهای پیش:۸۱ تا ۸۳ و مقایسه با الان پارک کوچیکی که قبلا نبود و حالا...
-
تعویض قالب
شنبه 4 تیرماه سال 1390 12:41
بسی خوشنودیم از تعویض قالب که به برکت سایت آوازک و قالبهای قشنگی که بچشمم خورد اینو انتخاب کردم.
-
اولین پست تابستانه
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 12:00
وای چه حالی میده...خونه تمیز و مرتب بالاخره دیروز موفق به پیدا کردن کارگر نظافت شدم.اونم یه جفت:مادر و دختر .انصافا مادره توانا و تمیز بود.هر چند پول خوبی گرفتن(به نسبت) بخاطر اینکه رقم اعلام نکردن و سوغاتی و خرت و پرتهایی که لازم نداشتم هم نصیبشون شد و کاملا راضی بودن....خوب منم راضی بودم امروز میخوام بپردازم به...
-
این چه وضعیه؟
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 13:55
-
تعطیلات را چگونه گذراندید؟
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 10:37
این چند روز تعطیلی ما به بهترین وجه ممکن گذشت.چطوری؟ اینطوری: - نظافت خونه در حد خونه تکونی - سردرد و سرگیجه و بلاتکلیفی تا بهتر شدن - حالت تهوع.... ببخشید دیگه ادامه نمیدم...
-
خونه دانشجویی
شنبه 7 خردادماه سال 1390 08:46
انرژی و گرمای یه خونه دانشجویی به دانشجوهای پر شروشور اونه وگرنه اونچه که معمولا اتفاق می افته مشتی وسایل اضافی از این خونه و اون خونه برای رفع نیازهای ابتدایی اونجا مستقر میشن.نه مبلمان خاصی داره نه ظروف شیک نه نظافت کامل و موردپسند ولی رویهمرفته برام دلنشین بود. من که هیچوقت خونه دانشجویی نداشتم ولی دلم برای اون...
-
بوی گل یاس
پنجشنبه 5 خردادماه سال 1390 10:21
بعد از این پست های غر و غر اومدم بگم که : خونه مون شده بهشت!می پرسین چرا؟ عرض میکنم خدمتتون اگه میتونستم اینجا رو با شاخه های یاسهای سفید و زرد حیاط خونه نزئین کنم حتما میفهمیدین منظور چیه! باور کنین خونه مون بوی بهشت میده.هیچ جایی من این یاسها رو ندیده بودم.پیشکش شما باشه
-
دلم میخواد
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 11:28
دلم میخواد برم پیش یه مشاور و براش حرف بزنم و اون درد منو چاره کنه! دلم میخواد کاش میشد همین چیزای کوچیک دور و بر برای من همینطور کوچیک میموندن و ازشون این هوا حرص و جوش نمیخوردم . . . اکهی انگار دارم توی سال جدید همش غر میزنم ها!
-
عهد من
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 08:18
-
اولین پست ۹۰:انتظار
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 12:10
-
تبریک ۹۰
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 11:15
بهاری به لطافت قطره های باران و برگهای گل سرخ برایتان آرزو دارم سال ۹۰ مبارک
-
چهارشنیه سوری
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 08:14
هرچند دیشب هوا خیلی سرد بود و بنده به لیست اندکی سرماخوردگان پیوستم ولی ... چهارشنبه سوریتون مبارک
-
این روزها
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 09:59
-
بازم کارای نکرده
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 13:02
وای... عجب بارونی میاد اینجا..هوا عالیه... کاش بیشتر لذت ببرم از این هوا با این خروار کار نکرده که انگار مثل یه غول بزرگه برام. خدایا کمکم کن! از برنامه عید و سفر که ازم میپرسن غم بزرگی منو میگیره که بخاطر شغل نون و آب دارم!!! هیچگاه نمیتونم از قبل به سفر فکر کنم و از طرف دیگه واقعا به سفر احتیاج دارم. ببینم چی میشه؟...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 12:56
من به این میگم فاجعه: خسته ام.کسلم.هنوز خونه تکونی رو شروع نکردم.کارای آخر سال اداره هم الکی زیاده و وقت گیر.کارای کارشناسی دادگستری رو هم دارم با پرونده های جدید و اعصاب خوردکن.کارای کانون هم هست که مدتیه قول همکاری دادم و باید استپ بای استپ هی یکی رو تحویل بدی بعدی رو شروع کنی.به اینها پروژه جدید سازمان نظام مهندسی...
-
برای سال جدید
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1389 08:40
...و اما به نقل از شرکت Pantone که معروف ترین سایت در زمینه ی تخصص رنگه و هر سال هم رنگ سال رو اعلام میکنه رنگ سال 90 صورتی مایل به قرمز است .حالا این رنگ جاهایی به صورتی نزدیکتر و جاهایی هم به قرمز مایلتره.دوستی میگفت این رنگ هندونه ایه! از طرفی هم سال 90 سال خرگوشه که سمبل شادی و خوشبختی و آرامشه و ان شاا... دنیای...
-
از مکالمات این روزها:
سهشنبه 10 اسفندماه سال 1389 13:43
زنگ زدم میگم می تونی برا هفته دیگه یه وقت بگذاری بیای خونه تکونی عیدیه رو انجام بدی ؟ میگه گوشی دستتون برم دفترم رو نگاه کنم ببینم کی می تونم بهتون وقت بدم . تا بیاد یه لبخند پت و پهن نشسته بود رو لب من . به جان خودم آخرین باری که این چنین مکالمه ای ، تو این مایه ها داشتم طرف فوق تخصص پوست و مو داشت . نقل قول از وبلاگ...