-
خونه تکونی سال ۹۰
شنبه 13 اسفندماه سال 1390 13:48
و اما.... خونه تکونی ما هم رسما از دیروز شروع شد اونم با شستشوی پرده ها که البته مال پذیرایی باقی مونده.تمام پنجره ها و شیشه ها تمیز شدن. دو تا فرش هم شامپو کشیده شد و دوسه تا پتو و روفرشی و پادری شسته شد.سرویس هاهم با جرمگیر تمیز شدن.از اونجائیکه من بیچاره کار هر کسی رو قبول ندارم باید خودم دوباره در روزهای آتی مطابق...
-
از عوارض رژیم
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 09:22
از عوارض شیرین رژیم یکیش هم اینه که انگشترهات برات بزرگ میشن. من همیشه حلقه عقد رو مخصوصا بیرون از خونه دستم دارم که جواهراتش کمتر و وزنش سبکتره.دو سال پیش خواهری که دیده بود وزنم بالا رفته و جای انگشترها رو دستم میمونه اونها برد واسه بزرگ کردن و آبکاری و پرداخت و مثل روز اولشون شیک و درخشان شدن و حالا به لطف خدا باید...
-
نتایج مفید
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1390 13:16
واو... چه حالی میده.۸۱ کیلوی آذرماه کجا و ۷۲ و خورده ای امروزکجا؟ خداروشکر مشکلی هم نیست.البته میتونست کمتر از این همه بشه ولی راستش آرومتر بهتره و منم توی خوردن بخودم سخت نمیگیرم که یه دفعه کم نیارم و همه چی رو بذارم کنار بازم البته نتیجه مهمتر این رژیم من اصلاح بعضی عادتهای غذایی بود مثل: - حذف شکر که حدود ۱۰۰درصد...
-
خریددددد
شنبه 6 اسفندماه سال 1390 13:16
از اونجا که خرید خون اینجانب حسابی پایین اومده بود علی الخصوص و اسه گل دختریم مدتهابود خرید جدیدی نداشتم از دیروز شروع کردم به خودکشی.چه جوری؟ اینجوری: - یه تخته قالیچه زرع و نیم تبریز خوشگل فانتزی با ته مایه صورتی و شیری برای اتاق خودم که مدتها بود دوست داشتم چنین چیزی بگیرم البته طرح سنتی تر مدنظرم بود ولی نشد که...
-
ویروس
دوشنبه 1 اسفندماه سال 1390 10:00
اندراحوالاتم باید بگم حسابی سرماخوردم از نوع فلو و تمام بدنم درد میکنه .سرم آرومتر میشه دست وپام شروع میکنه و کمرم از آخرین مهره گردن تا نشیمنگاه آروم نمیشه. ای لعنت به این ویروسهای خونه خراب کن
-
مشکل مهم!!!
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 08:11
-شور و شوق عید رو از همین روزهای آخر بهمن میشه بو کرد. توی روزهای آخر سال فقط دوست دارم برم بیرون از خونه و مردم و جنب و جوش اونها رو ببینم و لذت ببرم. هرچند با یادآوری خونه تکونی عید دلم فشرده میشه و همیشه این چنین کارها برام مثل هواکردن آپولو می مونه ولی سعی میکنم از اون شور و شوق چیزی کم نشه. -خرید هایی دارم که...
-
پست مثبت
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1390 07:54
من خدای خیلی خوبی دارم که با وجود صبر و حوصله کم این روزهام بسیار زود منو به آرامش میرسونه و جوابمو میده. من ممنون و شکرگزارم.الهی شکر دیشب لابلای اون تقلاهای من برای متقاعد کردن کسی که نظرش یه پایه قضیه است، لابلای اون همه حرف و توضیح و دلیل و اعصاب شکسته من بدادمون رسیدی و کمک کردی. تو درستش کردی.اینو میدونیم.کاش...
-
مصلحت
یکشنبه 23 بهمنماه سال 1390 13:14
انگار هنوز صلاح نیست.راضیم به رضای خدای بزرگ و مهربون ولی عجیب خوشبین بودم به این معامله.طرف قیمت رو خیلی بالا برده بود.اختلاف روی ۱۰-۲۰ تا نبود روی ۱۵۰ تا بود.خوب نمی ارزید دیگه. دارم یه کاری میکنم دوست داشتنی... رژیم ادامه داره ولی عملا ثابت موندم فعلا .همین روند رو تا پایان بهمن ادامه میدم. فکرم درگیر خیلی چیزهاست...
-
حس
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 07:54
دیدین یه وقتایی یه حس عجیب دارین نسبت به اینکه چیزی که مدنظرتونه جور میشه باوجودیکه توی واقعیت هنوز ملزوماتش کامل نشده حالا منم این حس رو دارم. یعنی میشه؟ خدایا منتظرم ها!
-
به امید خدا
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1390 15:13
یه سفر کوتاه یه جشن خودمونی شاد توی سرزمین عجایب یه استخر عالی یه حرف از دخترک نازمون ...... ایشالله یه معامله در راهه دعا کنین جور بشه
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 08:18
احتمالا زمان وارد اومدن شوک بعدی به بدن فرا رسیده.چون با برنامه های فعلی عملا کاهش وزن محسوسی نداشتم. بین شما یا آشناهاتون کسی هست رژیم کانادایی رو با موفقیت سپری کرده باشه؟
-
بعضی وقتا...
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 10:07
-
سفر نمیریم
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 09:49
حوصله سفر نداشتیم و همسری هم درگیر کاره.حتی روزهای تعطیل.لذا در منزل میمانیم.دو تامهمونی باید بدم که احتمالا از همین دوروز تعطیل این هفته استفاده کنم و از زیر بارش خلاص شم.حالا هی فکر کنین چقدر تنبلم من.نه والله یکیش که خیلی عقب افتاده و همش بهش فکر میکنم مربوط به یه خونواده عذرداره که سال طرف هم گذشته!!!! دومی هم از...
-
تعطیل
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 07:49
همیشه در انتظار روزهای تعطیلیم.شاغلها رو میگم.خوب حساب اینکه نمیخواد به این فکر کنی که بازم فردا باید صبح زود بلند شی و صبحانه خودت و دخترک رو آماده کنی و بقیه کارها ...جای بسی امتداد فکره.باور کنین.هی آرزو میکنی کاش یکی دو روز تعطیلی به تورت بخوره و خودت هم مرخصی بگیری و بری یه گوشه ولی...وقتی واقعا این قضیه داره...
-
حس خوب
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 11:42
نمیدونین چه حس خوبیه وقتی که میبینی از شر چربیهای بدفرم و بدجا داری راحت میشی! رژیم ادامه داره با کلی حس خوب وقتی به نتایج خوشایند میرسی (ندید بدید!!! حالا خوبه 4 کیلو بیشتر کم نشده ها .البته در طول 4 هفته) دیروز از یه شیرینی فروشی رد شدم باور کنین هیچوفت بوی شیرینی رو به اون شکل حس نکرده بودم. معلوم بود که تازه پخته...
-
دکترا!!!
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 12:40
بسکه این چند وقته درباره رژیم و کالری و این چیزا مطالعه و تحقیق کردم و مطالب رو زیرورو کردم قراره بهم دکترای افتخاری تغذیه بدن باور کنین الان میتونم خودم برنامه رژیم بنویسم بدون عوارض و بهیچ وجه منت این دکترهای(البته منظورم همه نیست ها!) پولکی رو نکشم حیف اون همه وقتی که از آدم تلف میکنن.هی فرم پر کن.هی برو و بشین توی...
-
تسویه
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 10:30
دیروز در یک اقدام انتحاری رفتم سروقت دکترم و باهاش تسویه کردم. من اصلا نمیتونم و دلیلی نداره که اجازه بدم کسی زرنگ بازی دربیاره و منو بحالت انتظار نگهداره چون خودم همیشه با دیگران با ارزش و احترام رفتار میکنم چنین چیزی رو نمیتونم بپذیرم درمورد خودم قضیه برعکس باشه. ولی دیروز حال بسیار بدی داشتم و کلی اعصابم بهم ریخت...
-
زمین خوردن
پنجشنبه 8 دیماه سال 1390 08:00
صبح که داشتم میومدم سرکار بخاط پیاده روی تند و سریعی که باید داشته باشم تا از همون چند دقیقه هم استفاده کنم پام گرفت به لبه جدول و تعادلم رو ازدست دادم.واقعا خدا بهم رحم کرد که با کف دو دست اومدم روی آسفالت.هرچند بعد ازحدود ۱ ساعت هنوز دستام و سرزانوهام سوزش دارن ولی خداروشکر که این بار کار به عکس و ادامه ماجرا نکشید....
-
نتیجه +
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 08:51
و اما... دو هفته اول رژیم تموم شد اونم با نتیجه مثبت.اما دکترم گفت اصلا نباید خودتو تا دو هفته دیگه وزن کنی چون کاهش وزن یه امید کاذب میده که ناخنکها شروع بشه و اگر هم کاهش مناسب نباشه که کلا ناامید میشم.و من این حرفو قبول دارم. میشه گفت الان دیگه عادت کرده ام و با مطالعه کالریها جدولی با خودم دارم که میتونم خوراکیهای...
-
حافظ
پنجشنبه 1 دیماه سال 1390 10:35
چه بد شد که دیشب از حافظ سراغی نگرفتم اما مگر آن جمع اهل حافظ بود؟ یلدای امسال هم گذشت
-
عوارض؟!
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 08:22
عصر روز چهارم رژیم حالم بشدت بد شد.احساس ضعف بدن همراه با یه جوردرد داخل سر و فشاری که تا گوشهام میومد عملا از انجام کارهام منو واداشت.طوریکه مجبور شدم واسه گذران زمان کمی روی کاناپه دراز بکشم بلکه بهتر بشم.البته این بدلیل جابجا کردن منوی ناهارم با شام بود.ناهارهای من حجمش خوبه. ولی شام ها سبک در حد صبحونه است.خلاصه...
-
شروع رژیم
یکشنبه 27 آذرماه سال 1390 08:10
هم اکنون در روز پنجم رژیم بسر میبرم.البته دیروز بعد از یکساعت خواب دم غروب وقتی بیدار شدم حسابی بیحال بودم و حالتهای افت فشارو قندخون رو داشتم.هزاربار این فکر اومد توی کله ام مبادا نتونم برنامه رژیم رو اجرا کنم و کارم بکشه به سرم و بیمارستان ولی خوب از اونجا که خداوند مهربون همیشه هوامو داره تونستم به ضعفم غلبه کنم و...
-
حس
شنبه 26 آذرماه سال 1390 07:57
خیلی هنر میخواد تمام حست رو بریزی توی کلمات و واژه ها و بخوای حرف دلتو بزنی و بتونی همون حس رو در مخاطب ایجاد کنی که اونم بفهمه چه حسی داری؟ ولی شاید یه درد دل با بیان ساده هم بتونه حست رو منتقل کنه.نمیدونم .شاید هم نه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 آذرماه سال 1390 10:03
خوب به مبارکی و میمنت ..... به سلامتی(مثل مقدمه خطبه های عقد شد نه؟) از امروز رژیم بنده شروع شده است گفتیم بگیم لال از دنیا نریم. ضمنا ظاهرشدن اینجانب در نقش کوزت در منزل در دو روز گذشته تا پاسی از نیمه شب ادامه داشته.طوریکه در آخرین مرحله شستشوی کف آشپزخونه با شومای رقیق شده به جهت زدودن سیاهی دوده آبگرمکنی که مشعلش...
-
غول
دوشنبه 21 آذرماه سال 1390 10:18
خونه بهم ریخته است. چیزهایی سرجاشون نیستن. نظافت خونه هم همیشه یه غوله که بیشتر از زمانش، دلهره انجام نشدنش مطرحه. بادمجونهای نمک زده در انتظار شستن و آبکش کردن و سرخ شدنن فرشها به امید جاروکشیدن ساکهای سفر منتظر خالی شدن و جاخوش کردن توی انباری تا سفر دیگه ماشین لباس شویی پر از لباس شسته شده که باید پهن بشن اتاق...
-
نتیجه سفر
شنبه 19 آذرماه سال 1390 09:22
البته که تحمل رنج سفر بسی ارزش داره وقتی: - آب و هوا عوض میکنی - قدر امکانات زندگی و نعمتهای خدادادیتو بیشتر میفهمی - دلت برای خونه خودت و با خیال راحت گشتن و نشستن و خوابیدن توش تنگ میشه - همسری به قول خودش عمل میکنه و ..... بله دیگه طلاها رو میگم که قبلا درباره اش نوشته بودم پ.ن: چند روزی رفتیم سفر به خطه جنوب
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 آذرماه سال 1390 08:38
- شکر خدا با پرداخت قسط امروز بابت تحویل خونه 2 میلیونی باقی مونده و من بسیار خوشحالم و احساس سبکی دارم.البته این خونه استارتش از سال 85 زده شد و از اون سال هی پول دادیم..... تا حالا که احتمالا تا اسفند تحویل میدن به ما. خدایا شکرت بازم! - از هفته گذشته رفتم پیش دکتر تغذیه و قرار شد 2-3 روزه برنامه رژیمم رو بهم بده...
-
خرید طلا
دوشنبه 7 آذرماه سال 1390 10:41
اول نوشت: از تبریکات صمیمانه همه شما دوست جونهام ممنونم.بهترینها رو براتون آرزو دارم دوم نوست: یه چیزی بگم؟ بنا به پیشنهاد همسری گللللللللل (محکم گفتن منو دارین که!) از سفر کشور آسیایی رسما انصراف میدم به جهت اینکه همون هزینه صرف خرید طلا بشه برای من* *:مدتهاست برنامه مون جور نمیشد برای سفر حالا که داشت جور میشد مالزی...
-
تولد
شنبه 5 آذرماه سال 1390 07:43
خوب... امروز اولین روز از ۳۶ سالگی منه... باورم نمیشه اینقدر بزرگ شده باشم باید توقعات بیشتری از خودم داشته باشم.هر چی باشه سن کمی نیست ولی شدیدا دوست دارم همون حال و هوای سالهای قبل رو داشته باشم خدایا شکر که اجازه دادی ۳۶ سالگی رو تجربه کنم
-
خریدددددددد
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1390 10:45
دیروز بعد از انجام یه کار اداری رفتم بازار بزرگ و حسابی خودم رو تخلیه مالی کردم. البته من دفعه اولم بود بازار میرفتم چون باید براش یه روز وقت میذاشتم و حوصله شلوغیشو نداشتم نرفته بودم ولی خیلی خوشحال شدم اونجا رو دیدم.البته در حد بخشهایی از دو سه تا بازارش رو .(ندید بدیدم نه؟!) نتیجه خریدهام سرویس روتختی نخی بود که...